۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

زندکینامه وین دایر

دایر از ملوین لیله (فوت شده) و هنزل ایرنه دایر متولد شد. او بیشتر دوران نوجوانی خود را در پرورشگاه از دست داد و در دوران دبیرستان در دترویت به مشاوره می‌پرداخت و همین امر باعث شد که بعدها در دانشگاه مشاوره را انتخاب کند و چندی بعد در دانشگاه سنت جان به عنوان یک پروفسور خارج شد.

در ابتدا کار در فرهنگستان را دنبال کرد و در همین زمان مطالب خود را در روزنامه به چاپ می‌رساند و به صورت آزمایشی به درمان‌های خصوصی می‌پرداخت. اما سخنرانی او در دانشگاه سنت جان که در مورد شیوه متمرکز شدن افکار منفی و گفتگوی تحریک آمیز بود دانشجویان را ترغیب به ثبت نام در کلاس‌های خصوصی اش کرد. آژانس ادبی به دایر پیشنهاد کرد که وین ایده‌های خود را به صورت یک کتاب جمع آوری کند و نتیجه آن کتاب قلمرو اشتباهات شما بود. اگر چه نخستین کتاب‌هایی که به فروش رفت بسیار اندک بود. دایر شغل تدریس خود را رها کرد و به کار تبلیغات در ایالات متحده مشغول شد و با سر سختی یک فروشگاه کتاب در زمینه مصاحبه‌های تصویری پیدا کرد، بالاخره تلویزیون ملی اجازه داد که دایر همراه با فیل دوناهو و مرو گریفین در گفتگوی شب حضور پیدا کند.

دایر، همچنان برای ساخت یک سری از نوار کنفرانس‌های خود و همچنین تدوین کتاب جدیدش تلاش می‌کرد. شنوندگان نوارهای دایر همانند مخاطبان دیل کارنجی یا استیفن کاوی نبودند که تنها به حوزه تجارت تخم شوند. بنابر این پیام او درباره لحظه تفکر نو بسیار طنین انداز شد. او اغلب حکایاتی را از زندگی خانوادگی خود بازگو می‌کرد و در قالب این حکایات کارآزمودگی کنونی خود را نتیجه گیری می‌کرد. کتاب مرد خودساخته کتابی بود که به قسمتی از جذبه‌های خودش اشاره داشت. دایر به مخاطبانش توسیه می‌کند که واقع بین باشند جون ندای اعتماد به خود، همانند یک راهنمای مذهبی انسان را کارآزموده می‌کند و همچنین به خوانندگانش پیشنهاد می‌کند که پیرو عیسی مسیح باشند.

[ زندگی شخصی

دایر در مائوی، هاوایی زندگی می‌کند. او تا کنون دوبار ازدواج کرده و هفت تا از هشت فرزندش را از زن دومش یعنی مارسلنه (Marcelene) دارد که عبارتند از شان دایر، اسکای دایر، سامر دایر، سرنا دایر، سندز دایر و ساجی دایر و همگی در فلوریدا زندگی می‌کنند.

[ آرامش معنوی وین دایر

لوکینگ فور جوی: طریقهٔ عبادت معنوی شما چیست؟


دکتر دایر: همیشه به ماجرای گاندی (ماهاتما گاندی) وقتی که داخل قطاری که به نیودهلی (یکی از شهرهای آفریقای جنوبی) می‌رفت بود، فکر می‌کنم. تکه کاغذی به او داده شد که از او می‌پرسید: پیامتان چیست؟

او به کسانیکه بیرون قطار بودند گفت:زندگی من پیام من است.به عبادت معنوی ام بصورت کاری که با شیوه‌ای خاص باید هر روز تکرارش کرد نگاه نمی‌کنم. نقل قولی از کریشنا مورتی یادم آمد که می‌گوید: حقیقت یک مفهوم نیست. حقیقت زندگی روزانهٔ من است.چه باور کنید چه نه، من همیشه در عبادت دائم هستم و همهٔ این چیزها را در کوتاهترین مسیرشان هر روز تمرین می‌کنم و رویشان کار می‌کنم.


عشقم نثار کسیست که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم.در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد (ص) باشم.

کتابهای نوشته شده توسط وین دایر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر